پزشکان خون آشام

ساخت وبلاگ
انتقال یافت!!!۱۳۹۶/۱۱/۰۶ • 11:28 ...!!! میدونم خیلی یهوی شد  متاسفم... ولی خب این تصمیمی بود که  چند وقتی بود داشتم بهش فکر میکردم این وب منتقل شد به وب دومم یعنی اینجا  http://kangsan.mihanblog.com نگران نباشید داستانم رو هم اونجا ادامه میدمیه حسی بهم میگه کار با میهن بلاگ راحت تره البته حالا به بلاگفا بر نخوره اینجام خوبه ولی...خب بگذریم. برید اونجا. خداحافظ  (وب بسته نمیشه فقط دیگه فعالیت نداره) Shynva • پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 62 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 7:07

از همه معذرت میخوامممممممممممم سه هفته نبودمممممممم ببخشیددددددددددد  دست من نبود خب محروم بودمممممم  به جان یوما راست میگم  یوما:عه برا چی از من مایه میزاری  فین...فین...اون دستمالو بده یومااا  یوما: پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 21:50

   نام: تفاوت دختر و پسر  ژانر:کمدی،فانتزی،رومانتیک کشور | زبان: آمریکا | انگلستان | کانادا | انگلیسی  سال: 2006 ژانر: رمانتیک ، فانتزی ، کمدی کارگردان: Nick Hurran بازیگران: Samaire Armstrong ، Kevin پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 147 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 21:50

انتقال یافت!!!۱۳۹۶/۱۱/۰۶ • 11:28...!!!میدونم خیلی یهوی شد متاسفم...ولی خب این تصمیمی بود که چند وقتی بود داشتم بهش فکر میکردماین وب منتقل شد به وب دومم یعنی اینجا http://kangsan.mihanblog.comنگران نباشید داستانم رو هم اونجا ادامه میدمیه حسی بهم میگهکار با میهن بلاگ راحت ترهالبته حالا به بلاگفا بر نخوره اینجام خوبهولی...خب بگذریم. برید اونجا.خداحافظ (وب بسته نمیشه فقط دیگه فعالیت نداره) Shynva • پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت: 3:35

! It's a Boy Girl think ۱۳۹۶/۰۹/۱۲ • 17:28    نام: تفاوت دختر و پسر  ژانر:کمدی،فانتزی،رومانتیک کشور | زبان: آمریکا | انگلستان | کانادا | انگلیسی  سال: 2006 ژانر: رمانتیک ، فانتزی ، کمدی کارگردان: Nick Hurran بازیگران: Samaire Armstrong ، Kevin Zegers ، Sherry Miller نویسنده: Geoff Deane ، Steve Hamilton Shaw  محدودیت سنی:12 سال خلاصه داستان: داستان در مورد دختری به اسم نل و پسری به اسم وودی است که در همسایگی یکدیگر زندگی میکنند و به شدت با هم در جال مشاجره هستند. هر زمان که نل و وودی به هم میرسند باهم درگیر میشوند.نل،دختری رومانتیک،درس خوان و عاشق ادبیات است و وودی کاملا متقابل اوست و همیشه صدای آهنگ را زیاد میکند و مانع درسخواندن نل میشود. ولی هنگامی که در بازدید علمی از یک موزه، جلوی یک مجسمه جادویی قدیمی با هم بحث می کنندو از کلمه ی آینه استفاده میکنند، با نفرین مجسمه جای آن دو عوض می شود و روح هر یک در بدن دیگری قرار می گیرد...  __________________________________________________  این خنده دار ترین فیلمیه که منو یوما پیداش کردیم فقط نیاز به جنبه داره بی جنبه ها لطفا نبینیدش چیزه آنچنانی هم نداره کلش فقط خندس فرض کنید روح شما بره تو بدن یه پسر و و روح اون پسر بیاد تو بدن شما و صبح وقتی از خواب پا میشید میبینید که یک پسر هستید!!!! من که اگه این اتفاق برام بی افته از زندگی استفا م پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 99 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 5:32

Winter Wander Land  یه چیزه خیلی باحاللللللل که تا اینجایی که من فهمیدم توی لندن برگزار میشه و همه چیز اینجا از برف و یخ ساخته میشه حتی زمین اسکیت روی یخ هم داره  بیاید ادامه تا دسته جمعی باهم بریم لندن پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 0:46

از همه معذرت میخوامممممممممممم سه هفته نبودمممممممم ببخشیددددددددددد  دست من نبود خب محروم بودمممممم  به جان یوما راست میگم  یوما:عه برا چی از من مایه میزاری  فین...فین...اون دستمالو بده یومااا  یوما:شرمنده دستمال نداریم  بد تر شد  از آزوسا سان هم معذرت ویژه میخوام نمیتونستم خبر بدم چی شده   لطفا از دستم عصبانی نباش  پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 170 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 7:48

   نام: تفاوت دختر و پسر  ژانر:کمدی،فانتزی،رومانتیک کشور | زبان: آمریکا | انگلستان | کانادا | انگلیسی  سال: 2006 ژانر: رمانتیک ، فانتزی ، کمدی کارگردان: Nick Hurran بازیگران: Samaire Armstrong ، Kevin Zegers ، Sherry Miller نویسنده: Geoff Deane ، Steve Hamilton Shaw  محدودیت سنی:12 سال خلاصه داستان: داستان در مورد دختری به اسم نل و پسری به اسم وودی است که در همسایگی یکدیگر زندگی میکنند و به شدت با هم در جال مشاجره هستند. هر زمان که نل و وودی به هم میرسند باهم درگیر میشوند.نل،دختری رومانتیک،درس خوان و عاشق ادبیات است و وودی کاملا متقابل اوست و همیشه صدای آهنگ را زیاد میکند و مانع درسخواندن نل میشود. ولی هنگامی که در بازدید علمی از یک موزه، جلوی یک مجسمه جادویی قدیمی با هم بحث می کنندو از کلمه پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 134 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 7:48

راوی کل: در زمانی که ساکاماکی ها مشغول نقشه کشیدن برای آوردن کاترین به عمارتشان بودند شینوا، با روباه کوچکش تنها در اتاقش به شومینه روشن که صدای تق و تق سوختن چوب ها از آن ساتع میشد زل زده بود.ساشا در بغل گرم و نرم شینوا آرام و ساکت نشسته بود و شینوا او را نوازش میکرد...اما آیا این روباه ماهیت واقعیش یک روباه عادی بود؟ هنوز جای دندان های نیش آیاتو و لایتو ذوق ذوق میکرد و شینوا را آزرده خاطر میکردند...دخترک تنهای قصه با ناراحتی به نوشته های کتاب فکر میکرد...مرگ دروغین مادرش...رها شدنش در این دنیای وحشی و بیرحم...عمویش...پسر عمو های بیرحم و منطقش...نبود پدرش که زمانی که مادرش نبود تنها پناهگاه او بود که مهربانانه او را دلداری میداد و نوازش میکرد...چقدر دردناک بود برای دختری که سن زیادی هم نداش پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 116 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 4:01

راوی شینوا: تاریکی....تاریکی محض...همجا تاریکیست و من در حال سقوط در این سرنوشت شوم هستم...بدون اینکه تقلایی برای نجات یافتن بکنم نظاره گر سقوط خودم هستم...دیگر برایم مهم نیست چه اتفاقی میافتد...دیگر مهم نیست...! همچنان که در حال سقوط بودم چیز عجیبی به چشمانم خورد...این کور سوی نور است.!!!در این تاریکی مانند ستاره ای می درخشید ومن ار آن خیلی دور بودم...پلک زدم...صبر کن حالا خیلی نزدیکم...به آن دریچه ی درخشان...همینطور نزدیک و نزدیکتر میشدم که نور به قدری زیاد شد که مجبور به بستن چشمانم شدم...! بالاخره سقوط در بی نهایت پایان یافت...با جایی نچندان سفت و سخت برخورد کردم اما دردی هم احساس نکردم...صدای پرنده ها همجا را فرا گرفته بود...از صدای لطیف و ریزشان میشد مفهمید پرندگانی ریز جثه هستند...!به پزشکان خون آشام...ادامه مطلب
ما را در سایت پزشکان خون آشام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shynva بازدید : 109 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 4:01